خوراکی . بهداشتی-درمانی . دانستی ها

اهداف در زندگی

اهداف در زندگی

اهداف در زندگی

هدف اصلا چی هست!

اگر یکی از موقعیت‌های زیر برای شما هم پیش آمده است، نیاز دارید که هدف گذاری را یاد بگیرید:

◼️ احساس می کنید گم شده اید یا همیشه فکر می کنید چیزی در زندگی تان کم است؟

◼️ خیلی وقت ها پیش می آید که حالت خمودی و سستی برایتان پیش می آید و نمی دانید در چه مسیری قرار گرفته اید و قرار است زندگی تان به کدام سمت و سو برود؟

◼️ فکر می کنید کنترل کامل امور زندگی تان در دست خودتان نیست و هر طرفی باد بوزد، شما را با خواهد خواهد برد؟

◼️ شاید می‌خواهید در دنیایی که هستید، تفاوت بزرگی ایجاد کنید، اما نمی‌دانید چگونه!

 

بسیاری از ما در همین حال که زندگی را می‌گذرانیم، حس می‌کنیم باید ارتباط عمیق‌تر و راضی‌کننده‌ تری با دنیا داشته باشیم اما چون به آن نمی‌رسیم، احساس ناامیدی و ناتوانی می‌کنیم. دلیل همه اینها می تواند یک چیز باشد: بی هدفی و ندانستن هدف و رسالت زندگی!

تصور کنید همین الان، خبرنگاری در خیابان جلوی شما را بگیرد و بگوید هدف چیست و شما چه هدفی در زندگی دارید چه پاسخی می دهید؟ هدف که ما با معنای درست تر «رسالت» از آن یاد می کنیم، یعنی از کجا آمده ایم، آمدنمان بهر چه بوده و به کجا خواهیم رفت؟

بالاخره ما باید بفهمیم که چرا اینجاییم؟ ماهیت زندگی ما چیست؟ پول در آوردن و خرج کردن؟ چرا 15 سال از عمرمان را صرف درس خواندن می‌کنیم؟ چرا حدود 40 هزار ساعت از زندگیمان را باید کار کنیم؟ چرا ازدواج می کنیم، چرا کار می کنیم و چرا تولید مثل می کنیم؟ آیا شما فردی هستید که از انجام دادن تک تک این کارها هدف و رسالتی مشخص دارید یا طبق الگویی تکراری این کارها را انجام می دهید؟ اگر دلیل هیچ‌کدام از این کارها را نمی‌دانیم، پس چرا انجام‌شان می‌دهیم؟

حالا مثلا اگر هدف نداشته باشم، چی میشه؟

وقتی هدف نداشته باشیم:

👈 حال دلمان خوب نیست و حتی اگر ثروت بادآورده‌ای هم به ما برسد، نمی‌توانیم لذت واقعی از زندگی ببریم..

👈 وقت و عمرمان در زندگی تلف می‌شود و به احتمال زیاد به پایان عمر که برسیم، سراسر افسوس و حسرت خواهیم بود که چرا از وقتم به درستی استفاده نکردم؟

👈 عزت نفس و اعتماد به نفسمان کم خواهد شد و نمی‌توانیم به موفقیت‌هایی که لیاقتش را داریم برسیم.

👈 دیگران ما را فردی قابل اعتماد و دوست داشتنی نمی‌بینند. چون ما جذب افرادی می‌شویم که با تلاش و هدف، به موفقیت‌های زیادی رسیده‌اند.

👈 و افسوس‌ها و حسرت‌هایی که همیشه با ما خواهند ماند…

 

هدف زندگی را که پیدا کنیم… 👇

وقتی نهال کوچک هدف گذاری را بکارید، مدتی بعد می‌توانید میوه‌های خوشمزه این درخت را بچینید و از درختی که برای بزرگ شدنش زحمت کشیده‌اید، نهایت لذت را ببرید. بیایید اول ببینیم درخت هدف گذاری چی هست!

می‌بینید؟ میوه‌های درخت هدف گذاری، بسیار ارزشمند هستند. پنج تا از مهم‌ترین میوه‌هایی که از درخت هدف گذاری‌تان برداشت می کنید این‌ها هستند:

  1. زندگی‌تان هدفمند می‌شود و احساس سردرگمی ندارید
  2. همیشه در سطح خوبی از سلامت جسمانی خواهید بود
  3. احتمال موفقیت شما به طور چشمگیری افزایش پیدا می‌کند
  4. برای خودتان زندگی خواهید کرد نه برای حرف مردم!
  5. از همه مهم‌تر اینکه سطح رضایت شما از زندگی، حسابی بالا می‌رود!

چرا دلمان نمی‌خواهد هدف گذاری را یاد بگیریم؟

5 دلیل اصلی که احتمالا باعث می‌شوند نخواهیم هدف گذاری را یاد بگیریم و از آن فراری هستیمع اینها هستند:

  1. بلد نیستیم هدف گذاری کنیم! روش درستش را بلد نیستیم. چون منابع خوبی برایش سراغ نداریم.
  2. فکر می کنیم هدف گذاری مهم نیست. نمی‌دانیم که هیچ انسانی، بدون هدف به جایی نمی‌رسد!
  3. شکست های قبلی ما، باعث شده فکر کنیم نمی‌توانیم!
  4. ترس از شکست مانع بزرگی برای ما در راه هدف گذاری است.
  5. فکر می‌کنیم تحت کنترل ما نیست و سرنوشت هرچه رقم زده همان می‌شود.

 

آیا قلبتان برای دانستن هدف زندگی می‌تپد؟ برای موفقیت انگیزه و هیجان دارید؟

هدف خوب، هدفی هست که قلبتان دائماً برای رسیدن به آن بتپد. شما باید هیجان زیادی در تمام طول رسیدن به هدف داشته باشید. وقتی برای کسی از هدفتان می‌گویید، چشمان شما باید برق بزند و ذوق و شوقتان را عیان کند!

خیلی زحمت می‌کشیم‌ها! اما دستاوردهای زیادی در زندگی نداریم 😕

شما هم از آن دسته آدم‌ها هستید که احساس می کنید نسبت به زحمتی که در زندگی می کشید، نتایج درخورد و شایسته‌ای کسب نمی کنید؟ حس می کنید اصلا تنبل نیستید اما هرچه می‌دوید، به جایگاهی که انتظارش را می‌کشید، نمی رسید؟

 

نگران نباشید. راستش خیلی از انسان‌ها اینجوری هستند و با این مسئله درگیرند. به نظر می‌رسد نرسیدن‌ها ناشی از تنبلی یا اهمال کاری شما نیست. ناشی از این است که یا هدف خوبی را انتخاب نکرده‌اید، یا به درستی هدف گذاری نکرده‌اید. شاید هم اصلا هدف خاصی را دنبال نمی کنید! خب با این محصول فوق‌العاده، در وقت و انرژی صرفه جویی می کنید. به مثال زیر توجه کنید:👇

هدف گذاری مثل این است که شما با یک تبر تیز، به سراغ بریدن چوب‌های ضخیم می‌روید. وقتی هدف نداشته باشید، انگار با یک تبر کند، در حال جان کندن و زحمت بیهوده برای بریدن الوارهای درخت هستید. طبیعتاً نتیجه درخوری نمی گیرید! تبرتان را با «هدف گذاری» حسابی تیز کنید!

 

یک خبر بد 😶 غول چراغ جادویی در کار نیست!

شما هم در پیج‌های اینستاگرامی یا تبلیغات زرد دیده‌اید که عده‌ای می‌خواهند شما را یک شبه به ثروت و مقام و جاه و جلال برسانند؟ چقدر به آن‌ها اعتماد می‌کنید؟ اگر بپذیریم که موفقیت، نتیجه مجموعه‌ای از تلاش‌های هدف دار و طولانی مدت است، هرگز نباید به کسانی که ادعا دارند شما را ناگهان به همه رویاها و آرزوهایتان می‌رسانند، اعتماد کنید.

 

این افراد که چنین وعده‌هایی می‌دهند، گویا چراغ جادویی به دست آورده‌اند که یک غول درون آن پنهان شده. اعتماد به آن‌ها مثل این است که باور کنیم غول چراغ جادو وجود دارد! در حالی ه متاسفانه یا خوشبختانه، هیچ فرد موفقی در دنیا و در طول تاریخ وجود نداشته که با غول چراغ جادو به جایی برسد.

 

به شما اطمینان می‌دهم که تا وقتی هدف گذاری صحیح و برنامه‌ای خوب برای موفقیت نریخته‌اید، نمی توانید به رویاها و آرزوهایتان جامه عمل بپوشانید.

 

اقدام

اقدام یکی از مهم‌ترین گام‌های هدف گذاری برای موفقیت است..اقدام مرز بین شکست و موفقیت است. اقدام در هر صورت خوب است. موفق‌ها اقدام کرده‌اند و «نتیجه» گرفته‌اند و شکست خورده‌ها اقدام کرده‌اند و «یاد» گرفته‌اند.
اما چه ابزارها، مهارت‌ها و تخصص‌هایی برای هدف گذاری و رسیدن به موفقیت نیاز داریم؟

تعیین اهدف در زندگی یکی از مهم‌ترین کا‌رهایی است که هر شخصی برای داشتن یک زندگی موفق باید انجام دهد. در بین مخلوقات تنها انسان‌ها قادر به انتخاب هدف در زندگی خودشان هستند. حال انتخاب با خودت است که می‌توانی با تعیین اهداف و انتخاب‌ها و اراده خودت به کمال برسی یا فقط بیهوده و بی‌هدف فقط شاهد گذران عمر و فصل‌های زندگی‌ات باشی…
یک جا خواندم که زندگی ، هدیه‌ی خداست به تو و شیوه زندگی کردن تو ، هدیه تو به خدا است. زندگی و زنده بودن ، فرصتی برای خلق یک شاهکار و خلق یک اثر هنری تماشایی است. همچنین خداوند درقرآن می‌فرماید: من شما را بیهوده نیافریدم!

 

تو بی‌هدف آفریده نشده‌ای که بی‌هدف زندگی کنی. داشتن هدف در زندگی یکی از مهمترین وظایفی است که بر عهده‌ی تو نهاده شده تا بهترین خودت باشی، بدرخشی و از زندگی کردن لذت ببری. در این مقاله به تعیین هدف در زندگی  و اهمیت آن می‌پردازیم.

هیچ غول چراغ جادویی در کار نیست!

تا وقتی «هدف گذاری صحیح،، موثر، پیشرفته و علمی» را یاد نگرفته‌اید، احتمال موفقیت شما نزدیک به صفر است…!

 

 

اهمیت تعیین هدف در زندگی :

انتخاب هدف در زندگی یک ضرورت است که اگر آگاهانه صورت نپذیرد، ناآگاهانه انجام خواهد شد! انسان‌های هدفمند تمرکز بیشتری روی فعالیت‌ها و اقدامات‌شان دارند و تمرکز، یکی از مهم‌ترین شروط موفقیت است. انسان‌هایی که دارای هدف در زندگی هستند معمولا می‌دانند از زندگی چه می‌خواهند و هر صبح می‌دانند برای چه یک روز دیگر زنده هستند، آینده‌شان را از قبل ترسیم کرده‌اند و نقشه راه خود را از قبل دارند اما انسان‌هایی که بی‌هدف و سردرگم‌اند باری به هرجهت زندگی می‌کنند، اعتماد به نفس پایینی دارند و معمولا ناموفق و ناکام‌اند.

صائب تبریزی در وصف بی هدفی چه زیبا سروده :

لازم تیرهوایی است جدایی ز هدف / به مقامی نرسد هرکه دلش هر جایی است

چگونه برای خود هدف زندگی انتخاب کنیم ؟

قبل از این که بخواهیم بریم سراغ این که چطور هدف تو زندگی برای خودمون انتخاب کنیم، خوبه که این ویدیو من از سریال سی روز تا پیروزی که درباره هدف داشتن هست رو ببینید.

 

هفت سوال عجیب و غریب که می‌تواند به یافتن هدف در زندگی به شما کمک کند و باید از خودتان بپرسید. مارک منسون نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا اعتقاد دارد ما، با پرسیدن هفت سوال عجیب و کمی خنده دار می‌توانیم به خودمان کمک کنیم تا بفهمیم هدف‌ در زندگی چیست. او سعی کرده سوالاتش بامزه و سرگرم‌کننده باشند زیرا پیداکردن هدف در زندگی باید امری جالب باشد.
1- ساندویچ بدمزه مورد علاقه‌تان چیست؟ آیا داخلش زیتون هم دارد؟
هدف از طرح این سوال بیان این حقیقت است  که به شما گوشزد شود در زندگی هر موفقیت شیرین و هر دستاورد مهمی قیمتی دارد که قیمت آن را باید پرداخت کنیم. پرداخت قیمت و هزینه برای دستاوردهای بزرگ مثل خوردن یک ساندویچ بدمزه است ولی آن ساندویچ بدمزه باید مورد علاقه‌تان باشد.
اگر می‌خواهید یک کارآفرین مقتدر ، یک هنرمند مشهور یا یک وکیل موفق باشید باید طاقت شکست داشته باشید و اگر توان تحمل سختی و 80 ساعت کار در هفته را ندارید، قطعا به آرزوی خودتان نخواهید رسید.
2- چه چیزی امروز در مورد تو صادق است که کودک درون 8 ساله تو را می‌تواند به گریه بیندازد؟
وقتی یک کودک بودم، عادت داشتم داستان بنویسم ،دراتاقم بنشینم و ساعت‌ها در تنهایی برای خودم در مورد موجودات فضایی، ابرقهرمان‌ها، درمورد دوستانم و درمورد خانواده‌ام بنویسم. من برای خودم می‌نوشتم و هیچ‌کس قرار نبود نوشته‌هایم را بخواند یا تحت تاثیر نوشته‌های من قرار بگیرد. قرار نبود پولی بابت آن به دست بیاورم فقط برای این می‌نوشتم که از آن لذت می‌بردم و بعد به خاطر دلایلی، دیگر ننوشتم. دلایلی که هیچ‌گاه حتی به یاد نمی‌آورم.
همه ما گرایش داریم که ارتباط‌مان را با آنچه در کودکی دوست داشتیم قطع کنیم، گاهی تحت فشارهای اجتماعی و شغلی در دوران جوانی علایق دوران کودکی‌مان را نادیده می‌گیریم و اگر از ما دلیل کاری را که در حال حاضر مشغول آن هستیم را بپرسند احتمالا دلیل‌مان دریافت چیزی است که در قبال کارمان به ما می‌دهند.
در 25سالگی دوباره متوجه شدم که عاشق نویسندگی هستم حالا خنده‌دار این است که اگر کودک 6 ساله‌ی درونم در 20سالگی از من می‌پرسید که چرا دیگر نمی‌نویسی پاسخ من این بود که چون مهارت آن را ندارم یا کسی قرار نیست نوشته‌های من را بخواند اما…

 

3- چه چیز‌هایی باعث می‌شود که غذاخوردن یا دستشویی رفتن را فراموش کنید؟
همه ما این تجربه را داریم که گاهی آن‌قدر درگیر کارها می‌شویم که ساعت‌های متمادی در آن پیچیده می‌شویم و ناگهان به خودمان می‌آییم و می‌گوییم ، اَه ، لعنتی یادم رفته که شام بخورم.
وقتی بچه بودم هنگام بازی با بازی‌های ویدیویی این چنین می‌کردم. شاید این یک رفتار خوب نبود ولی درحقیقت برای سالیان زیادی به نوعی مشکل محسوب می‌شد. به جای اینکه خودم را برای امتحاناتم آماده کنم یا با دوستانم رو در رو صحبت کنم، فقط دلم می‌خواست بازی کنم. زمانی که من از بازی‌ها دست کشیدم فهمیدم اشتیاق من برای بازی نبوده است بلکه اشتیاقم برای پیشرفت بوده است. گرچه گرافیک و داستان بازی‌ها هم مهم بودند اما اینکه احساس کنم در کاری استعداد دارم و می‌توانم با دیگران رقابت کنم برای من مهم‌تر بوده و دلیل علاقه‌ام به بازی‌ها همین احساس نیاز به رقابت و پیشرفت بوده است، من عاشق رقابت بودم و شاید شما به چیزهای دیگری مثل غرق شدن در رویاها یا مسائل فنی علاقه‌مند باشید. برای اینکه بتوانید علاقه‌مندی‌تان را پیدا کنید لازم نیست به کارهایی که بابت‌ انجام‌دادنشان حاضرید تا صبح بیدار بمانید یا غذا خوردن‌تان را فراموش کنید، فکر کنید، فقط لازم است ببینید پشت کارهایی که به آن‌ها علاقه‌مند هستید چه اصول شناختی نهفته است چون این اصول به راحتی در هر جا به کار گرفته می‌شوند.

 

پیشنهاد می‌کنیم بخوانید

همه‌ی انسان‌ها حق دارند شکست بخورند، اما وقتی یک انسان ذاتا شکست خورده، زمین می‌خورد، توان برخاستن دوباره را پیدا نمی‌کند، او همان‌جا می‌ماند و به تدریج خرد می‌شود اما چرا برخی مردم هنگامی که زمین می‌خورند، به روش دیگری عمل می‌کنند؟ سریعا بلند می‌شوند درسی می‌گیرند، به سمت جایگاهی بلندتر حرکت می‌کنند و در نهایت شاهکار زندگی خود را می‌آفرینند و به اهداف خود می‌رسند.

موفقیت در زندگی

 

4- چگونه می‌توانید خودتان را شرمسارتر کنید؟
قبل از این که قادر باشید تا در کاری خوب ظاهر شوید، شما باید در آن کار به طرز افتضاحی خراب کاری کرده باشید، بدون این که حتی خودتان بدانید در حال انجام چه فضاحتی هستید.خیلی واضح است طبق تعریف خرابکاری ، فقط کافی است آن کار را به نحوی که مدام شما را شرم‌سار کند، انجام دهید و بیشتر مردم از گیرافتادن در چنین موقعیتی اجتناب می‌کنند. اما اگر از انجام کارهایی که شما را خجالت زده می‌کند اجتناب کنید پس هرگز موفق به انجام کاری که مهم باشد، نمی‌شوید. بله بله به نظر می‌رسد که یک بار دیگر، همه چیز به آسیب پذیری برخواهدگشت.
شاید در حال حاضر، کاری وجود دارد که می‌خواهید انجام دهید، کاری که شاید سال‌ها راجع به آن خیال پردازی کرده‌اید، اما هنوز آن را انجام نداده‌اید. بدون شک دلایل خودتان را نیز دارید و این دلایل را برای خودتان مدام تکرار می‌کنید. اما این دلایل چه می‌توانند باشند؟ اگر این دلایل مرتبط با نحوه‌ی تفکر و یا  قضاوت دیگران  در مورد شماست قطعا در حق خودتان اجحاف می‌کنید. اگر دلایل شما چیزی شبیه این است که من نمی‌توانم شغلی داشته باشم زیرا گذراندن وقت با فرزندانم برای من مهم‌تر است یا نمی‌توانم به بازی رایانه‌ای خودم بپردازم زیرا به کلاس موسیقی خودم نمی‌رسم خوب به نظر می‌رسد اما اگر دلایل شما این است که ” والدین من از آن متنفر هستند ” ، ” دوستان من از آن لذت نخواهند برد ” یا ” اگر من شکست بخورم مثل یک احمق به نظر می‌رسم ” پس احتمال دارد که شما از چیزی فرار کنید، هیولایی که شما را از انجام دادن کارهای مورد علاقه‌تان می‌ترساند. مشکل شما ، پدر ، مادر یا دوستان‌تان که برای‌تان ارزش دارند نیستند بلکه شما از چیزی که به آن اهمیت می‌دهید اجتناب می‌کنید زیرا فقط نگران طرز فکر دیگران هستید.
کارهای خارق العاده ماهیت منحصر به فرد و عالی دارند، پس اگر خواهان آن‌ هستیم باید دیدی که دیگران به آن دارند را فراموش کنیم که این منحصر به فرد کردن و مقابله با افکارعمومی ، کاری ترسناک است.

 

 

5- چگونه می خواهی دنیا را نجات بدهی؟
اگر اخیرا اخبار ندیده باشید، باید بدانید که دنیا چندین مشکل دارد. منظورم این است که دنیا به طرز عجیبی در وضعی  شیر تو شیر به سر می‌برد و قرار است همه‌ی ما به قهقرا برویم. قبلا در مقاله‌های دیگر هم به این اشاره کردیم که برای یک زندگی سالم و شاداب، باید به ارزش‌هایی ادامه بدهیم که فراتر از رضایت و خواسته‌ی قلبی ماست. پس یکی از این مشکل‌ها را انتخاب کنید و شروع به عملیات نجات دنیا کنید. موارد زیادی برای انتخاب وجود دارد. سیستم‌های آموزشی پیچیده، توسعه اقتصادی، خشونت خانگی، مراقبت از سلامت روان و …  . امروز صبح مقاله‌ای در مورد افزایش کارگران جنسی در کشور خواندم، علاوه بر اینکه برای صبحانه اشتهایم را از دست دادم، از ته قلب آرزو کردم که بتوانم کاری برای این معضل انجام بدهم.
مشکلی را که به آن اهمیت می‌دهید را پیدا کنید و شروع به انجام کاری برای حل آن کنید. بدیهی است شما به تنهایی قادر به حل مشکلات دنیا نیستید اما می‌توانید مشارکت داشته و یا تغییر ایجاد کنید و این احساس ایجاد تغییر و تاثیرگذار بودن و در نهایت احساس ارزش، مهم‌ترین رکن برای خوشبختی و تحقق رویای شماست.

6- اگر کسی با اسلحه شما را مجبور کند کل روز را بیرون از خانه سپری کنید، کجا می‌روید و چه‌ کار می‌کنید؟
دغدغه خیلی از ما مانند دغدغه یک پیرمرد سالخورده است. طوری درگیر زندگی روزمره هستیم که حواس‌مان به خیلی از مسائل دور و برمان نیست برای پیرمرد فقط کافی است که کاناپه راحت باشد، نان سنگک دندان‌گیر باشد و توپ بچه‌ها به شیشه اصابت نکند، همین و بس… هیچ اتفاق جدیدی قرار نیست بیفتد. آنچه اکثر مردم متوجه آن نیستند این است که اشتیاق نتیجه عمل است و نه دلیل آن.
حالا فرض کنید کسی هر روز روی سر شما اسلحه می‌گذارد و مجبورتان می‌کند از خانه بیرون بروید و تا زمان خواب بازنگردید و فرض کنید که نه کافی‌شاپی برای رفتن در کار است و نه پلتفرمی مثل اینستاگرام و فیس بوک برای وقت گذرانی، حالا در این شرایط کجا را انتخاب می‌کنید؟ ثبت نام در یک کلاس ورزشی؟ کتابخانه؟ یا ثبت نام برای ادامه‌ی تحصیل؟ شاید هم نوعی سیستم آبیاری را ابداع کنید که می‌تواند جان هزاران کودک در مناطق قحطی‌زده‌ی آفریقایی را نجات دهد.
حالا اگر علاقه‌مندی‌های‌تان برانگیخته شدند، آن‌ها را بنویسید، بیرون بروید و واقعا آن‌ها را انجام دهید. اگر آن کارها قرار است شما را شرمنده کنند امتیاز بیشتری خواهید داشت.

 

 

حتما بخوانید

وقتی ذهن را برای یک هدف در زندگی تنظیم می‌کنید، همه چیز برای آن آغاز می‌شود، در واقع همه چیز در ذهن ناخودآگاه‌تان از شما حمایت خواهد کرد پس کنترل و مدیریت ذهن می‌تواند تاثیر به سزایی در رسیدن شما به اهداف زندگی‌تان داشته باشد. حتما این مقاله را هم بخوانید.

8 راهکار برای مدیریت ذهن

 

7-اگرمطلع شوید که یکسال دیگر بیشتر زنده نیستید چه کارهایی را انجام خواهید داد؟ یا می‌خواهید مردم از شما چگونه یاد کنند؟
بیشتر ما دوست نداریم در مورد مرگ فکر کنیم ، اما فکر کردن در مورد مرگ به طور شگفت‌انگیزی مزایای عملی زیادی دارد. حداقل ما را مجبور می‌کند تا آنچه را که  در زندگی ما مهم است را انجام دهیم و آنچه که بیهوده است و فقط موجب پریشانی ما می‌شود را از زندگی خودمان حذف کنیم و اولویت‌های خودمان را دوباره ارزیابی کنیم.
مرگ تنها چیزی است که به ما ارزش زندگی را می‌فهماند زیرا فقط با تصور عدم وجود، شما می‌توانید آنچه را که مهم‌ترین چیز در مورد وجود شماست درک کنید.
بعد از خود چه چیزی به ارث خواهید گذاشت؟ مردم راجع به شما چه خواهند گفت؟ اگر مردم نمی‌دانند چه چیزی برای آنها مهم است به این دلیل است که هیچ جهت و هدفی ندارند و نمی‌دانند که ارزش آن‌ها چیست و وقتی ندانید ارزش شما چیست، ارزش‌های دیگران را به دست می‌گیرید و اولویت‌های دیگران را به جای خودتان زندگی می‌کنید. این یک بلیط یک طرفه برای روابط ناسالم و بدبختی‌های احتمالی است. برای انجام این کار لازم است از میل راحت خود برخیزید و فراتر از خود فکر کنید، بیشتر و بیشتر فکر کنید، متناقض فکر کنید و دنیایی را بدون خود متصور شوید.

 

ویژگیهای یک هدف خوب
ویژگیهای یک هدف خوب

ویژگی های هدف گذاری خوب :

1.معین و مشخص باشد: اهداف برای هدف گذاری باید منحصر به فرد، شخصی و متعلق به شما باشند و به طور دقیق انتظارات شما را مشخص کنند و بتوانید بگویید که به وسیله آن‌ها چه نتایجی در زندگی شما رخ خواهد داد.
2.قابل اندازه گیری باشد: شما باید قادر باشید در هر زمان بسنجید که چقدر با رسیدن به هدف در زندگی فاصله دارید. اگر آرزوی داشتن یک دفتر کار بزرگ را دارید، باید بدانید آن دفتر چند متری است و مشخص کنید چند اتاق کار قرار است داشته باشد و … .
3. دست یافتنی باشند: درست است رویاها به ما انگیزه می‌دهند ولی اهداف باید حقیقی باشند تا موجب سرخوردگی و ناامیدی ما نشوند.
4.دلیل داشته باشند: هنگام نوشتن اهداف، در جلوی هر هدف در زندگی از خود بپرسید چرا و پاسخ دهید. تا زمانی که دلیلی برای آن اهداف وجود نداشته باشد، امکان رسیدن به آن‌ها نیز وجود ندارد.
5.زمانبندی داشته باشد: اهداف را به سه دسته تقسیم کنید: کوتاه مدت برای یکسال ، میان مدت برای سه سال و بلند مدت برای اهدافی که برای دستیابی به آن 3 سال یا بیشتر وقت نیاز دارید .
باید به شما یادآوری کنم فقط 5 درصد از جمعیت جهان برای خود هدف تعیین می‌کنند اگر شما هم جزو این 5 درصد هستید همین حالا شروع به نوشتن اهداف و نقشه راه زندگی خود کنید. همچنین شرکت در دوره‌ها و همایش‌های دکتر علی میر صادقی می‌تواند به شما در یافتن ماموریت زندگی، اهداف و ارزش‌های زندگی‌تان کمک کند.

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آواتار موبایل
x
X